بشنوید(آهنگِ "بازگشت به آتش"، از مصباح قمصری).
ممنونم از رفیقی که آدرس آهنگ را بهم داد.
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
او را به یاد می آورم؛ چهرهی خاموشِ او، قیاقهی سرخپوستوارش و عجیب دوردست بودنش را از پشتِ دودِ سیگار. انگشت های باریکش را (فکر می کنم) به یاد می آورم که مانند انگشت چرمبافان بود. به یاد می آورم که در کنار آن دستها یک فنجان ماته* با علامت "ساحل شرقی" بود. به یاد می آوردم پنجرهی خانهاش را و یک پردهی حصیری زردرنگ را با نقاشی ماتِ منظرهی دریاچه. صدایش را به وضوح به یاد می آورم.
(از خورخه لوییس بورخس/ "هزارتوها" / دفترِ "سه روایت از یهودا"/ داستان "فونِس؛ حافظهاش")
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
* یک نوع نوشیدنی بومی آمریکای لاتین.
به یادِ حسین س.
خیلی خوب بود
نوش جان، دارچین جان
قطعهی خوبی بود و رد خاطره توش واضحه.
مرسی، نمیشناختمش.
باید از مژگان و پوریا تشکر کنیم که آدرس آهنگ رو برام فرستادن
+ خوشحالم دوستش داشتی رفیق؛ نوش جان.