باد
باد
در راه راهِ پیرهنم
خانه اش را می جوید
. . . . . . .
تو
چیزی در چارخانه های پیرهنم هستی
به دام افتاده
که با هیچ رنگِ بازی
آزاد نمی شود
. . . . . . . . . .
مثلِ بخاری که روی شیشه نشسته است
غمگینم
مثلِ دستی
که فقط نیمه یِ پایینِ صورتِ در آینه را پاک می کند
...............................
* "گروس عبدلملکیان" گفته است: "چیزی در این قفس هست که آزاد نمی شود"
...............................
بشنوید:
پ ن: آهنگ، گرفته شده از وبلاگ
"آوَخ".
پستِ "سرزمین غربی" بسى عالى....
.......
+مولوی در غزل1372گفته؛"زیرا قفس با دوستان خوشتر ز باغ و بوستان"
......
پ.ن؛درود و سپاس آقای مویدی
+ اجازه ؟
غش غش خنده های هفت سالگی ..ز تصور "....خانه اش را می جوید "
(البته خنده توام گریه)
سلام
خوشحالم که دوستش دارید.
شما هم معلومه با دنیای کودکی و فکر کردن به خودش و خاطراتش دنیایی دارید ها... خوبه. خیلی خوبه
چیزی در این قفس هست که آزاد نمیشود...
قفس هم زندانی مفهوم آزادیست...
گزینش های خوبی بود جناب مویدی:)
ممنونم که خوندید، صبا
+ پاییزِ سرزمینِ غربی، حسابی خودش رو نمایان کرده... نیستی که ببینی