دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

مرا با عینک آفتابی ام به خاک بسپارید


در خانه ای بدون گرما ، بالای خیابان سولیوان ،

آخرین کسی که شلوار فاق کوتاه می پوشید ،

در شرف مردن بود .

عینک آفتابی به چشم داشت

و به همین دلیل کسی نمی توانست تشخیص دهد

که او گریه میکرد یا نه

همه معتاد ها و همه علاف ها

و همین طور همه کافه دار ها

دور تختش جمع شده بودند .

وصیت کرد

تا تکلیف اموالش را روشن کند

و آخرین حرف هایش را به زبان آورد

گفت : کفش های راحتی ام را برای مادرم بفرستید ،

گیتارم را در میدان واشینگتن بسوزانید ،

برای اینکه هیچگاه یاد نگرفتم آن را چگونه بنوازم

خانه ام را

به یک آدم مستمند بدهید

و بگویید که اجاره آن تمام و کمال پر داخت شده است

پولها وموادم را خودتان بردارید ،

ولی مرا با عینک افتابی ام به خاک بسپارید .

مرا با عینک آفتابی ام به خاک بسپارید دوستان !

گفت : جوجه خروسهایم را

به کسی بدهید که آنها را می خواهد .

شعر هایم را به کسی بدهید که انها را می خواند .

زیر کافه برایم قبری بکنید ،

 و آهنگ غم انگیزی پخش کنید .

همه را شاد و شنگول کنید

در لحظه ای که مردم ،

مرا با عینک آفتابی ام به خاک بسپارید .

مرا با عینک آفتابی ام به خاک بسپارید. دوستان !

با عینک افتابی ام

گیتارم را در میدان واشینگتن بسوزانید ،

ولی مرا با عینک آفتابی ام به خاک بسپارید.

صند لهایش را پرت کردیم وسط خیابان ،

بلوزش را گذاشتیم همانجا روی زمین .

گیتارش را فروختیم

در کافه گوشه خیابان

به کسی که می دانست آنرا چگونه بنوازد .

موادش را دود کردیم .

پول هایش را خرج کردیم ،

شعر هایش را دور ریختیم .

باب ، نوار هایش را بر داشت ،

و اد کتاب هایش را ،

 من هم عینک آفتابی فکسنی آن بد بخت را برداشتم !

گفت : مرا با عینک آفتابی ام به خاک بسپارید ،دوستان

با عینک آفتابی ام .

گیتارم را در میدان واشینگتن بسوزانید ،

و مرا با عینک آفتابی ام به خاک بسپارید...!!!

............................................................

حالِ حالام؛ اگر دوست داشتید، گوش کنید : DiDuLa - 2013 - 01 dream - bikalammusic.com

شعر و عنوان و همه چیز(جز آهنگ پیشنهادی) از "شل سیلور استاین" است. پس هر چه می خواهید به او بگویید.

برای من فقط یک کار بکنید: "مرا با عینک آفتابی ام به خاک بسپارید"