ادبیات از آغاز تا کنون و تا زمانی که وجود داشته باشد، فصل مشترک تجربیات آدمی بوده و خواهد بود و به واسطه ی آن انسان ها می توانند یکدیگر را بازشناسند و با یکدیگر گفتگو کنند. در این میان، تفاوت مشاغل، شیوه ی زندگی، موقعیت جغرافیایی و فرهنگی و احوالات شخصی تاثیری ندارد. ادبیات به تک تک افراد با همه ی ویژگی های فردی شان، امکان داده تا از تاریخ فراتر بروند. ما در مقام خوانندگان سروانتس، شکسپیر، دانته و تولستوی یکدیگر را در پهنه ی گسترده ی زمان و مکان درک می کنیم و خود را اعضای یک پیکر می یابیم.
.....................
وقتی رمان "دون کیشوت لامانچا" منتشر شد، اولین خوانندگان رمان، این آدم رویاپرور عجیب غریب و بقیه ی شخصیت های داستان را به تمسخر گرفتند. امروز ما می دانیم که پافشاری شهسوار افسرده سیما بر مشاهده ی غول ها به جای آسیاب های بادی و اصرار بر عمل کردن به شیوه ی ظاهرا نامعقول خودش، در واقع والاترین شکل گشاده دستی و بخشش، و وسیله ای برای اعتراض به نکبت و فلاکت دنیا، به امید تغییر دادن آن بوده است.
** عنوان، و متن، از کتاب "چرا ادبیات" از "ماریو بارگاس یوسا".
....................
برای پوریا ماهان.
همین طور، دوستان قدیمی ای که زمانی با هم گپ و گفت های لذت بخشی داشتیم، در ادبیات، سینما و هر آنچه دوست می داشتیم. صبا، اسماعیل بابایی، شیوا.