پیش تر، مطلبی نوشته بودم با عنوان "از این به بعد شعر مادرِ من است"، که از سرِ اتفاق، از جمله یادداشت هایی بود که خودم هم دوستش داشتم.
حال و هوایی که باعث خلق آن متن شد، به تمامی مدیون شعری از دوستم "ارسلان جوانبخت" است که به تازگی، اولین دفتر شعر او را "نشر نیماژ" به چاپ رسانده است.
به شخصه خواندن بسیاری از شعرهایش، چشم اندازهایی بدیع و تجربه هایی عمیق برایم رقم می زند. طبیعی است که نمی دانم نظرِ شما_اگر شعرهایش را بخوانید_ چیست، اما این را از من بشنوید که احاطه و شناختش از شعر، و توانایی اش در تلفیق مضمون ها با فرم های قوی، در شعرهایش به راحتی مشهود است.
در صورت تمایل، برای خرید این کتاب، می توانید به آدرس(نشر نیماژ، قسمت جدیدترین آثار) مراجعه کنید.
سلام بر مجید عزیز
بابت غیبت طولانی مدتم عذر میخوام
اما راجع به شعر...
نشر نیماژ خدمت بزرگی به شعر امروز کرده، مدیر خوب و جوان این انتشارات چند سالیه که شعر شاعران جوان رو با عنوان پازل شعر امروز با قیمت خیلی مناسب منتشر میکنه.
دوستان شاعر زیادی با نشر نیماژ همکاری میکنن و این اتفاق خیلی خوبیه
سلام و درود بر ساموراییِ بسیار عزیز.
راستش به جز این کار، از مجموعه ای که میگی، چیزی نخونده م. اما دوست دارم امتحانشون کنم.
این کتاب رو بدون تعارف دوست دارم و می پسندم.
ممنون از معرفی مجید جان.
امیدوارم حالت خوب باشه رفیق.
یادمه اون شعر رو خیلی دوست داشتم. بدم نمیاد مجموعه شعرش را بخوانم. ممنون از معرفی.
منم یادمه
و یادمه خوشحال شدم که دوستش داشتی.
ممنون از تو که می خونی اینجا رو.
یاد شعری احتمالا از غاده السمان افتادم که در جنگ داخلی لبنان به مردش می گوید هر بار که از خانه برای کاری بیرون می رود عضوی از بدنش را در خیابان جا می گذارد.
متشکرم بابت نوشتنش در اینجا.
همیشه به من لطف داشتیداشته مجید جان
ممنون از محبت بی دریغت
عزیزی تو .... .