دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

دو تا پیشنهاد کوچک

از میان وبلاگ هایی که تا حالا خوانده ام_که تعدادشان اصلا کم نیست، آخر اگر خدا قبول کند، چندین سال هست که وبلاگ می خوانم، هرچند خودم در نوشتن و نوشتن وبلاگ خیلی تازه کارم_، وبلاگ نویس های خوب و قَدَر زیاد دیده ام. بعضی هاشان، هم وبلاگ نویس خوبی هستند، هم به نظرم استعداد خوبی در داستان نوشتن دارند. امروز می خواهم دو تاشان را به شما هم پیشنهاد کنم. به نظرم اگر مراقب خودشان باشند، چند سال دیگر، دنبال کتاب هایشان از این کتاب فروشی به آن کتاب فروشی، می گردم. البته اگر انشالله وضع بازار کتاب و نشر، خیلی بدتر از این نشود؛بگویید آمین.

خلاصه، این دو وبلاگ را هر از گاهی یک سری بهشان بزنید:

اولی وبلاگ "گاوصندوق حرف هایم"، که نویسنده اش اسم با مزه ی "ایزابلا ایزابلایی" را روی خودش گذاشته. اسمی که تا می شنوم، یاد داستانی از حضرت مارکزِ عزیز می افتم. این "ایزابلا ایزابلایی"، بعضی وقت ها خرده روایت هایی می نویسد که در آن ها یک جور رئالیسم جادویی قشنگ را به کار می برد. هر چند هنوز راه درازی برای رفتن دارد، اما وقتی "پای" رفتن اش را دارد، چرا خیال نکنم که می تواند جلو و جلوتر برود؟ ها؟

دومی هم وبلاگ "روی خط استوا"، که صبا می نویسدش. که زیاد نیاز به توضیح ندارد، چون احتمالا خودتان بیشتر می شناسیدش. صبا اگر فراغتش اجازه بدهد، و به اندازه ی کافی ناراحت باشد و خیالش را بگذارد چرخی بزند، چیزهای خوبی می نویسد. راستی، مشغول ذمه اش نباشم ها؛ خودش قبلا گفته وقت هایی که ناراحت است، بهتر و بیشتر می نویسد. فکر می کنم خیلی ها اینطور باشند.

خلاصه ی دوم: بخوانید. تا می توانید بخوانید. هم کتاب، هم وبلاگ. فکر می کنم ادبیات ما، به هر دو نیاز دارد؛ وبلاگ خوان و کتاب خوان.