دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

آبِ دریا


دریا خندید

در دوردست

دندان هایش کف و

لب هایش آسمان.

تو چه می فروشی

دختر غمگینِ سینه عریان؟

- من آب دریاها را

می فروشم آقا.

- پسرِ سیاه، قاتیِ خونت

چی داری؟

- آب دریاها را

دارم آقا.

این اشک های شور

از کجا می آید مادر؟

آب دریا را من

گریه می کنم آقا.

- دلِ منو این تلخیِ بی نهایت

سرچشمه اش کجاست؟

آبِ دریاها

سخت تلخ است آقا.

دریا خندید

در دور دست.

دندان هایش کف و

لب هایش آسمان


(فدریکو گارسیا لورکا)