""در اتاق های تاریک، که من
روزهای سخت را در آنها می گذارانم،
می روم، می آیم،به گرد خود می چرخم،
پنجره ها را می جویم
_هنگامی که پنجره ای گشوده، تسکینی خواهد بود_
اما پنجره ای یافت می نشوند، یا من
آنها را نمی توانم یافت
و شاید بهتر آنکه نمی یابمشان.
شاید روشنایی هم ستمی دیگر باشد.
که می داند چه تازه هایی را آشکار خواهد کرد؟""
.............................................
کنستانتین کاوافی// از کتاب "در انتظار بربرها"//برگردان محمود کیانوش//دوماهنامه ی "برگ هنر":شماره 13-مرداد و شهریور 96.
...........................................
شاید بد نباشد قطعه ی زیر را هم بشنوید:
از God Is An Astronaut
الان توی وبلاگ میله دیدمت. هنوز می نویسی
خبری نیست ازت. خوبی
ممنون زهره جان. لطف داری.
آره، اگه بشه اسم این رو نوشتن گذاشت، هنوز می نویسم
امیدوارم طبق سخن الوار در انتهای غم دریچه ای باز باشه
من سخن الوار را ترجیح می دهم :
شب هرگز کامل نیست
نشان به این نشان که من می گویم
نشان به آن نشان که می دانم.
درانتهای غم همیشه دریچه ای بازاست
دریچه ای روشن...
ممنونم مداد عزیز