دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

.

این بود زندگی؟

نظرات 4 + ارسال نظر
م.ب چهارشنبه 7 خرداد 1399 ساعت 12:16

فورد این فکر را سبک سنگین کرد.گفت به غیر از جهودها.این ها هیچ چیزشون به باقی آدمیزادهایی که من می شناسم نرفته.
مورگان چند دقیقه ای ساکت بود.سیگارش را می کشید.آتش ترق و تروق می کرد.تکه های برف که باد می آورد آهسته روی شیشه ی پنجهره ها پخش می شد.مورگان باز بخ حرف آمد.گفت من گاهی دانشمندان و اهل تحقیق را اجیر کرده ام که در مطالعات فلسفی ام به من کمک کنند،به این امید که درباره ی این زندگی به نتایجی برسیم که در دسترس عوام الناس نیست.

#رگتایم؛اى.ال.دکتروف؛ترجمه ی مرحوم دریابندری

میله بدون پرچم شنبه 30 فروردین 1399 ساعت 14:20

سلام رفیق
هنوز مانده است!
حال و احوال چطور است؟

اسماعیل بابایی چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 10:11 http://fala.blogsky.com

درود مجید جان!
سال نو رو خدمت شما تبریک می گم؛ امید که در کنار عزیزانتون شاد باشین همیشه.

مهرداد دوشنبه 12 اسفند 1398 ساعت 13:30 http://ketabnameh.blogsky.com

تو کجایی پسر؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد