می خواهم دمی به خواب روم
دمی، دقیقه ای، قرنی؛
اما همگان بدانند که نمرده ام
باید بدانند که اصطبلی از طلا میان لب های من است
بدانند که یار کوچکِ باد غربی ام
و سایه ی بی کران اشک های خویش
(لورکا)
سلام برادرحال و احوال؟یواشکی عجب شعری
سلامخوبم حسین جان. ممنونم ازت.امیدوارم خوب باشی تو هم
سلام برادر
حال و احوال؟
یواشکی عجب شعری
سلام
خوبم حسین جان. ممنونم ازت.
امیدوارم خوب باشی تو هم