دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

6

می خواهم دمی به خواب روم

دمی، دقیقه ای، قرنی؛

اما همگان بدانند که نمرده ام

باید بدانند که اصطبلی از طلا میان لب های من است

بدانند که یار کوچکِ باد غربی ام

و سایه ی بی کران اشک های خویش

(لورکا) 

نظرات 1 + ارسال نظر
میله بدون پرچم چهارشنبه 12 آبان 1400 ساعت 18:17

سلام برادر
حال و احوال؟
یواشکی عجب شعری

سلام
خوبم حسین جان. ممنونم ازت.
امیدوارم خوب باشی تو هم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد