دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

پیشنهاد برای شعر فارسی(1)

توجه: به تذکرهای این یاداشت، حتما توجه کنید.

یک)

این یادداشت، بحثی مختصر و تقریبا کسل کننده، درباره ی یک پیشنهاد برای شعرِ فارسی ست. پیشنهادی که نویسنده ی این وبلاگ، از مدت ها پیش در ذهن داشت و بعدها دید که دیگرانی نیز، به این فکر بوده اند و حتی کارهای عملی ای هم در این زمینه کرده اند. این پیشنهاد، گفتن یا سرودن "شعر زنجیره ای"ِ فارسی ست که در ادامه، چند و چون آن بیشتر توضیح داده می شود. عجالتا این را داشته باشید که از جمله کسانی که این پیشنهاد را عملی کرده اند، یکی کاری بوده که قبلا نویسندگان وبلاگِ "روی خطِ استوا" و "یادداشت"، همراه چند تا از دوستانشان انجام داده بودند. متاسفانه فکر می کنم در واقعه ی(فاجعه ی) عالم گیرِ بلاگفا، این مجموعه کارِ دسته جمعی از دست رفته باشد و امکان آن نیست که به آن ارجاع بدهم. اگر امکانش هست، خود گردانندگان آن جریان، راهنمایی کنند لطفا. نمونه ی دیگر، کاری ست که اخیرا "درخت ابدی"عزیز در وبلاگش منتشر کرده. همین کارِ درخت، بهانه ای شد تا تصمیم بگیرم این یادداشت را بنویسم تا با او و هر کسِ دیگری که علاقه مند باشد، گپی در این مورد بزنیم.

 

تذکر(1): در بین کسانی که هم شعر فارسی را دنبال می کنند و هم شعر ژاپنی و چینی را(کم یا بیش)، به طورِ کلی، دو نوع نگاه یا عقیده وجود دارد: یکی کسانی که اصولا به چیزی به نامِ "هایکوی فارسی" معتقد نیستند و دیگری، کسانی که می گویند می شود هایکوی فارسی هم گفت. این بحث، سرِ درازی دارد که این یادداشت فعلا آن را مسکوت می گذارد. یعنی فرض یادداشت بر این است که هیچ اشکال و نقصی، در کلّیت قضیه، در سرودنِ "هایکوی فارسی" نیست. پس بحث در این باره را، بگذارید برای بعد.

تذکر(2): شعرِ  کوتاه ژاپنی، انواع دارد، که طبیعتا همه ی آنها "هایکو" نیستند، اما ما اینجا، از این موضوع هم چشم پوشی می کنیم و به طور کلی، همه ی تلاش های فارسی زبانان در این زمینه را، هایکو می نامیم. پس لطفا بحث درباره ی این قضیه را هم به بعد موکول کنید.

تذکر(3): قالب های مختلف شعر ژاپنی، معمولا ساختار هجایی دارند، که در شعر فارسی اینگونه نیست. پس، از لزوم دارا بودن ساختار هجاییِ شعرها هم چشم پوشی می کنیم. با اجازه ی خودم و شما خواننده ها.

 

دو)

همان طور که قبلا گفته شد، یکی از قالب های شعرِ ژاپنی، "رِنگا"ست؛ که همان شعرِ زنجیره ای باشد. در یک تعریف از "رنگا" داریم "رنگا، شعری زنجیره ای یا مصراع هایی به هم پیوسته است، با بندهای متنوع و متناوب."* در این شعر، بندِ اول سروده می شده، سپس شاعرِ بعد، بندی(شعری) متصل به آن اما متفاوت با آن(نگاه و زاویه دید) می گوید. بعد نفرِ بعدی و همین طور بروید الی آخر. یا مثلا اگر دو نفر باشند، به طور متناوب، هر یک بندی می گوید.

آنچه به نظر من یک ویژگیِ بالقوه در این نوع شعر است، قابلیت به هم پیوستن نوعِ نگاه ها و شعرهاست. به عبارت دیگر، این امکان وجود دارد که مضمون و فرم(شامل زاویه ی دید، زبان، صنعت های ادبیِ مختلف) از شاعری به شاعری، و از بندی به بند دیگر، تغییر کند، اما در عینِ حال، شعر یکپارچگیِ کلیِ خود را حفظ کند. مثلا، در یک نمونه ی ژاپنی آن اینطور داریم: شاعرِ اول، این چشم انداز را ارئه می دهد:

"پرهایش را // به منقار خویش می آراید کورکور // در نخستین باران زمستانی"

شاعر بعدی می گوید:

"نفسِ تندباد// بر برگ ها می وزد // آنها خاموشند""

شاعرِ سوم:

"با پاجامه های خیس // پگاه // از رود می گذرد""

و شاعر چهارم:

"یکی کمان خیزرانی // گورکن را // تهدید می کند"**

به راحتی می توانید، حرکت و تنوع نگاه ها را مشاهده کنید. یا مثلا به این نمونه از کاری که درخت ابدی و دوستش نوشته اند نگاه کنید:

""مسافری می‌رود

با خیال تو

باران می‌بارد

(94/09/26)

آخرین روزهای پاییز

تو می‌مانی

در امتداد جاده

و یک زمستان

(94/9/27)

باید با تو ساخت

مثل هوای سرد

با سرانگشتان من

(منبع: اینجا)

در شعرِ زنجیره ای، هر کدام از شعرها، در عین حال که به خودیِ خود کامل هستند، ادامه ی دهنده ی قبلی هستند و کلِ شعر، یک جور حرکت و پویایی دارد. با این وصف، می شود مزایایی را برای این قالب برشمرد. مثلا، وارد کردن "زمانِ درونی" و دادن وجهِ روایی به شعر. درست است که ما نمونه های شعر روایی را در ادبیات مان کم نداریم. حتی در شعرِ نو هم، "اخوان ثالث" کارهای بزرگی در این زمینه ارائه داد، اما تفاوت عمده ی شعر زنجیره ایی که خاصیت روایی داشته باشد، با شعر روایی که یک نفر می گوید، امکان وجود تنوع نگاه هاست. این تنوع، حتی می تواند به راحتی به یک جریان دیالکتیکی در بافت کلیِ شعر تبدیل شود. فکر می کنم شکل گیری این جریان، دست کم، احتمال عمیق تر شدن فضا و حال و هوای شعر را بیشتر می کند.

همان طور که دوستِ ما، درخت ابدی می گوید، این موضوع جای آن را دارد که بیشتر درباره ش حرف زده شود. دستِ کم من ندیده ام چندان کاری انجام شده باشد. پس اگر زمان و توان دست دادند، ادامه ش می دهیم. چون چند پیشنهاد دیگر هم هست. البته، اگر قرار است شعر فارسی در قالبی جدید ارائه شود، باید ویژگی های دیگری هم باشد که در ادامه بیشتر از آن حرف می زنیم.


اضافه شد:

تمرین گروهیِ عده ای از دوستان، برای نوشتن شعرِ زنجیره ای. شاید شما هم دوست داشته باشید بخوانیدش. اینجا

 

...............................................................................................

* از کتابِ "سفرِ باشو – نوشته های ادبیِ ماتسوئو باشو" – ترجمه حامد علی آقایی - نشرِ نگاه معاصر.

** از کتابِ "هایکو: شعرِ ژاپنی، از آغاز تا امروز"_ ترجمه ی احمد شاملو و ع.پاشایی – نشر چشمه.