1)
در بعدالظهری تابستانی
در جاده ای برهوت
هیچ امیدی نیست
به آمدن اتوبوس بعدی
(مرداد 92)
2)
سایهی یک سایهبان
دورِ خودش میچرخید.
و سایهی مردی که رفته بود
داشت کِش میآمد.
انگار دستش به نیمکت چسبیده بود
3)
در ایستگاهِ اتوبوسِ بعدالظهری تابستانی
دستانم را بالا آوردم
عقربهها در هوا شناور شدند
تمامِ زمانها را نشان دادند
(مرداد 94)
.........................................................................................
عنوان ترکیبی از قطعات مختلفی از حسین پناهی
آب رفت
ماهی میانِ تور ماند.
خوابهایم
در دستانم جا نشدند.
چاهار ساله شدم
مادرم را صدا کردم.
مادرم را صدا کردم.
(تیرماه 1394)
............................................................................................
برای پوریا ماهان
1)
در امتداد جاده
یکی به شمال میرفت
یکی به جنوب
(آبان ماه 1392)
2)
_ شعر همیشه به هوش است؟
مثلِ مسلسلِ یک مرزبان؟
+ نه جانم...
شعرها همه در خواب اتفاق میافتند
مثلِ رفتنِ برگی با باد
(خرداد ماه 1394)
...............................................................................................................................................................
پینوشت(1): عکس، نتیست.
عنوان: از سهراب سپهری/ شعرِ"نزدیک آی"/ از دفتر" آوار آفتاب"
1)
- کجایی؟
+ اینجا که در مُقعرِ آسمان
هیچ نیست
و بر زمینِ محدب
همیشه
طرحِ کسیست* که از دور میآید
- تمام شاعران جهان
میانِ آینهها گم شدند
2)
ساعدی رها شد و شاعران جهان هنوز
در کائنات
دانههای تسبیح جمع میکنند**
++ این دو شعر، رسما به رفیقِ عزیزم، "یک سامورایی با شمشیرِ چوبی" تقدیم میشود.
................................................................
* برگرفته از این شعرِ ژاپنی:
در آفتابِ سوزان/ طرحِ مردی/ که به پیش میآید
** حضرت حافظ فرمود:
رشتهی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار// دستم اندر ساعدِ ساقیِ سیمین ساق بود