دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

قفل است در تمام روز، ورودیِ پرچین‎ام

چون کسی به نزدم می‎آید، گفتگویی عبث داریم. من که به دیدار دیگران می‎روم، نگران‎ام که مبادا آرامش‎شان را برآشفته باشم. "سون جینگ" درِ خانه‎اش را بست. "دو وولانگ" بر دروازه خانه‎اش قفل زد. یگانه دوستِ راستین من بی‎دوستی خواهد بود و فقر، دارایی‎ام. من، پیرمردی پنجاه ساله و لجوج، می‎نویسم تا به خود تذکر داده باشم.


"ماتسوئو باشو". از کتابِ "سفرِ باشو"

 .................................................................................................................

"عنوان: از شعری از "باشو