دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

دویدن با ذهن

کلمات، مسیرهای دویدن با ذهن را نشان می‎دهند... اینجا از ادبیات، سینما و هرآنچه دوست می‎دارم می‎نویسم

عامه پسند(2)

در یادداشتِ قبل، نویسنده، موضوع و بحثی را به این یادداشت حواله داد، که الان به صورت مختصر و جمع و جور به آن پرداخته می شود.

گفته شد که بین عامه پسند(و در کل کارهای بوکوفسکی)با کارهای فردینان سلین، شباهت های فرمی و محتوایی،  وجود دارد. اگر بخواهیم موضوع را دقیق تر بیان کنیم، باید بگوییم بیش از همه، بینِ همین "عامه پسند" با "مرگ قسطی" فردینان سلین ارتباط وجود دارد. بوکوفسکی در عامه پسند، تحت تاثیر مرگِ قسطی ست. نه تنها در زمینه شخصیت پردازی(همانند آنچه در یادداشت قبل گفته شد)، بلکه در زمینه ی محتوا و بن مایه قضیه هم این موضوع صادق است. آنقدر که می شود گفت "عامه پسند"، بیان و نگاه بوکوفسکی به "مرگ قسطی" سلین به صورت خصوصی، و به مرگ به طور کلی ست. اگر بپذیریم که جوهره ی حرف سلین این است که شخصیت داستان هایش، آنقدر در زندگی آبدیده و صیقل خورده می شوند(حتی می خواهم بگویم می میرند) که دیگر بدهی ای به مرگ ندارند_ یا به قولِ خود سلین، برای مرگ، خیالشان راحت است، چون آماده اند_ می شود گفت که "نیک بلان" هم همچین آدمی ست. نیک بلان فیلسوف مآب، خسته و سرخورده و دائم الخمر، بدهی اش را به مرگ پرداخته. همین که "خانم مرگ" با او حشر و نشر می کند هم از این روست. علاوه بر این، خانم مرگ، در جایی از داستان، به "بلان" می گوید، که او(خانم مرگ)، همیشه دور و بر تمام آدم ها می پلکد، اما بلان کسی ست که بیشتر از بقیه ملتفت اوست. این موضوع از جنبه ی "خود نوشت" و "زندگی نامه ای بودن" نوشته های سلین و بوکوفسکی هم قابل توجه ست. چرا که هردوی این شخصیت ها، در زندگی خصوصی شان، همواره طبقِ آموزه ی "مرگ قسطی" زندگی کرده‎اند؛ خسته، دربه در و ساییده و سوده شده در حد اعلا.


2)

شاید بد نباشد که حالا که تا اینجا نوشتیم، به گوشه ی دیگری از رمانِ "عامه پسند" هم نگاهی بیندازیم.

داستان، در اواخر قرن بیستم می گذرد. قرن تکنولوژی و پیشرفت. اما "نیک بلان"، در جای جای داستان، حیرت و تاسف خود را از سمت و سویی که جامعه به آنجا می رود را به ما می گوید. به قولِ خودش، همه ی این چیزها افسرده اش می کند. اما این پیشرفت ها، نه تنها الزامی برای بهبود زندگی و شرایط اجتماعی انسان ها ایجاد نکرده، بلکه به احتمال زیاد آن را بدتر هم کرده است. از میان این پیشرفت ها، که ما ابناء بشر، بسیار به آن افتخار کرده‎ایم، توانایی سفر کردن به فضا و احتمال عملی کردن زندگی در کرات دیگر است. این موضوع، دست مایه ی برخی از بهترین کارهای طنز در ادبیات داستانی بوده(از جمله در کارهای "کورت وونه گات"). در عامه پسند، یکی از پرونده هایی که "نیک بلان" مامور حل آن می شود، مربوط به چند موجود فضایی می شود. که ما متوجه می شویم که ماموریت آنها، آماده کردن شرایط زمین برای سکونت جمعیت اضافی خودشان است. اما در نهایت موجودات فضایی _که دارای قدرت های ماوراء بشر هم هستند_ از سکونت در زمین منصرف می شوند. چرا که نماینده ی آنها، به نیک بلان دلیل را اینطور بیان می کند "«ما قضیه رو دوباره بررسی کردیم. خیلی وحشتناکه. ما نمی خوایم روی زمین شما سکونت کنیم». «چی وحشتناکه جینی؟{جینی، موجود فضایی ست)»... «زمین، دود، جنایت، هوای مسموم، آب مسموم، غذای مسموم، نفرت و نومیدی. همه چیز. تنها چیز زیبای زمین موجوداتشن که اونام دارن نابود میشن... خیلی ناراحت کننده ست. تعجبی نداره که تو انقدر مشروب می خوری.»

پیشرفت و سودای عمر طولانی (و شاید ابدی) از یک سو، و وضعیت رو به قهقرا از طرف دیگر، به قولِ نیک بلان، آدم ها را در وضعیتی قرار می دهد که تکلف خودشان را نمی دانند. همین بلاتکلیفی و سردرگمی آدم مدرن است که نیک بلان هم در آن گرفتار است. کنایه ی بوکوفسکی، از این که شخصیت اصلی اش را بین "خانم مرگ" و "جینی نیترو"(زنی که از فضا) آمده قرار می دهد را می شود از این منظر نگاه کرد. که اتفاقا ظریف و تلخ هم هست به نظرم. تعریفی که زن فضایی از نیک بلان می دهد، احتمالا تا حد زیادی در مورد کلِ نوعِ انسان مدرن مصداق دارد؛ کم و بیش البته. او می گوید :«تو حرف نداری. ساده لوح و خودمحوری. بی شخصیت هم هستی.»


عامه پسند(1)

"نیکی بلان"، کارآگاه خصوصیِ پیری‎ست که یک دفعه و در طی چند روز، چند پرونده ی کمابیش عجیب به او واگذار می شود.از  پیدا کردن "لویی فردینان سلین"، نویسنده ی مشهور و متوفای فرانسوی و "گنجشک قرمز" گرفته تا روبه رو شدن با موجودات فضایی و تحقیق در مورد خیانت یک زن جوان. "بلان"، کارآگاه دستِ چندمیِ تنهایی ست که زندگی اش کمابیش در فلاکت می گذرد. او تنهاست، الکلی ست، مدت هاست که با هیچ زنی در ارتباط نیست و دائم خوش دارد به خودش روحیه بدهد که بهترین کارآگاه لس آنجلس و هالیوود است.

رمانِ "عامه پسند" از "چالرز بوکوفسکی"، که در گونه ی رمانِ جنایی می شود دسته بندیش کرد، داستان درگیری "نیک بلان" با این پرونده هاست. داستان با راوی اول شخص و با تقسیم به فصل های بسیار زیاد روایت می شود. توسط همان "نیک بلان"، پیرمرد بد دهن و خسته و نیمه فیلسوف.  لحنِ بلان، ما را به یادِ شخصیت های داستان های فردینان سلین می اندازد. در واقع بوکوفسکی، در این اثر تحت تاثیر سلین است؛ چیزی که خودش هم به هیچ وجه دنبال پوشاندنش نیست. نزدیکی و تاثیر پذیری رمان عامه پسند با(از) کارهای سلین، هم به برخی جنبه های فرمی برمی گردد هم محتوایی. عامه پسند،  مانند کارهای سلین، از مصالح زندگی شخصی نویسنده بسیار بهره برده و قسمت هایی از داستان، شباهت زیادی به زندگی خود نویسنده (بوکوفسکی) دارد. این قضیه را در شخصیت اصلی داستان(نیک بلان) به روشنی می بینیم. علاوه بر این، بوکوفسکی تلاش کرده که مانند سلین، داستان ش را از زبانِ یک شخصیت فروپاشیده و خسته و بددهن روایت کند و پیش ببرد. اما بوکوفسکی، در این رمان، دقیقا راهِ سلین را نرفته. در واقع او بیش تر از طریق فصل بندی ها، به اقتضای داستان اش(که قصه محورتر و اصطلاحا "اکشن تر" است)، یکدستی و حسن تعلیل را حفظ کرده. کاری که سلین به نحو دیگری انجام می دهد و اینجا جای بحث آن نیست.

اما مهم ترین(احتمالا) جنبه ی تاثیر پذیری این رمان از سلین و به ویژه رمانِ "مرگ قسطی" او، مربوط به پرداختن به موضوع مرگ است، که در یادداشت بعدی، حرفی کوتاه درباره آن زده خواهد شد.

عامه پسند، با طنز عریان و گاه خیابانی خود، نمایشی از مشکلات و دردهای جامعه ی آمریکا ارائه می دهد. شاید این رمان یک شاهکار نباشد، اما به نظرم خواندنی ست و قابل اعتنا. به ویژه تلاش بوکوفسکی برای خلق یک شخصیت خسته و فیلسوف مآب و دائم الخمر که شرایط جامعه او را به قهقرا برده جالب توجه است. علاوه بر این، شوخی و سنت شکنی نویسنده در برخورد و ارائه ژانر یا گونه ی رمانِ جنایی و کارآگاهی هم در خور توجه است. هرچند که از برخی جنبه های فرمی، کار کمبودهایی داشته باشد.

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _

پ.ن(1): تشکر ویژه از رفیقی که کتابِ خودش را به من هدیه داد. این یادداشت و بعدی، برای اوست.

مشخصات کتاب:

عامه پسند

چالرز بوکوفسکی

ترجمه پیمان خاکسار

نشر چشمه.چاپ پنجم